سرخپوستان و طبیعت
صفربخشی از ادراکات سرخپوستان از طبیعت
ما جزئى از طبيعت هستيم نه رئيس آن
ما هيچگاه گياهى را با ريشه از خاك نمى كنيم
ما موقع ساختن خانه، خاك را زياد جا به جا نمى كنيم
ما در فصل بهار،آرام روى زمين قدم بر مى داريم چون (( مادر طبيعت))
باردار است
ما هرگز به درختان آسيب نمى رسانيم
ما فقط درختان پير و خشك را قطع مى كنيم و قبل از قطع كردن،
براى آرامش روحش دعا مى كنيم
حتى حيواناتى كه براى مايحتاج غذايى در حد نياز از آنها استفاده مى كنيم را نيز با اجازه و دعا براى آرامش روحش او را از چرخه ى هستى جدا ميكنيم.
و به اندازه ى مصرفمان درخت مى بريم
و گوشت تهيه مى كنيم
هرگز هيزم ها را إسراف نمى كنيم
اگر حتى يك درخت جوان و سرسبز را قطع كنيم ، همه ى درختان ديگر جنگل، أشك مى ريزند.
و اشک آنها در دل ما نفوذ می کند و وجودمان را مجروح می کند و قلبمان آرام آرام تاریک می شود.
خاک، مادر ما و آسمان، پدر ماست
باران عاشقانه ترین سرود هستی است
طبیعت روح دارد و مهربانی را می فهمد
ما جزئی از طبیعت هستیم نه رئیس آن
نقل از صفحه سبز زندگی کنیم