ردّپای تغذیه بر محیط زیست
صفراز بدو پیدایش انسان بر روی کره خاکی، جستجو برای دستیابی به غذا ومبارزه برای زنده ماندن امری حیاتی بشمار میآمده.
بشر نخستین میدانست که تنها زمین است که میتواند با گشاده دستی وسخاوت، غذای او را تأمین نماید؛ لذا برای قرنهای متمادی انسان و طبیعت درتعادلی پایدارقرار داشتند.
اما با گذر بشر از انقلاب صنعتی و دستیابی به انواع ابزار، ماشینآلات، ترکیبات شیمیایی و سلاح، انسان راه خود را کج نمود و از محیط زیست و طبیعت فاصله گرفت و بر او تسلط یافت.
سرعت و شتاب بشر در بهرهبرداری از منابع زمین به قدری بوده که مادر زمین هرگز توان بازسازی و بازآوری آنچه از دست داده را نیافت. انسان خردمند هیچگاه توان تاب آوری و زیست پالایی کره زمین را محاسبه ننمود و محدودیتهای آنرا نپذیرفت؛ افسارگسیخته به پیش راند و فقط به تولید بیشتر، ثروت بیشتر و رفاه بیشتر توجه نمود.
جنگلها و مراتع را به کشتزار بدل نمود. رودهای خروشان را پشت سدّها به دام انداخت. در خلقت بی همتای گیاهان و جانوران دست برد. با چراندن بیرویه دامها به بیابانزایی دامن زد. آبهای زمین را با سموم و کودهای شیمیایی آلوده نمود و اینهمه فقط برای یک چیز بود؛ تولیدغذا!
آیا اینهمه افزایش تولید و بهرهکشی از ذخائر زمین پاسخی بود به رشد فزاینده جمعیت، یا تلاشی کور بود برای رسیدن به خودکفایی؟
آیا برای برآورده کردن نیاز طبیعی و ضروری بدنمان مجبور به تولیدات گوناگون و فراوان شدیم یا میخواستیم سبد غذاییمان را نشان برتری اجتماعی و فخر فروشی قرار دهیم؟ یا اینکه شاید نادانسته و ناخواسته فریب تولیدکنندگان را خورده و در دام مصرفگرایی گرفتار آمدیم؟
سلامتی ما در گرو خوردن غذایی سالم، متعادل و متنوع است اما امروزه تغییر روش زندگی و نوع نگرش ما به آنچه میخوریم باعث بر هم خوردن تعادل حساس طبیعت شده و در پی آن سلامت انسانها و پایداری محیط زیست هردو به خطر افتاده.
به نظر میرسد تنها راه حل نجات انسانها از بدغذایی و تخریب طبیعت، پی بردن به نیاز واقعی بدن به غذا و بازنگری شیوههای تهیه و تولید و مصرف خوراکی هاست.
بیاندیشیم قبل از اینکه بخوریم تا به حفظ طبیعت کمک نماییم.
نویسنده: سامان خادم